خاطره رزمنده سرفراز و جانباز عزیز حاج حسن موحدی فر
بسمه تعالی
اینجانب علی اصغر موحدی فر در تاریخ 30/4/64 به همراه چند نفر ديگر از عزيزان رزمنده دوران دفاع مقدس از قبيل رزمندها ي دلاور حسین علی حسینی فرزند ابراهيم و محمد كريم علي حسيني پس از انجام مراحلات ثبت نام از محل سپاه پاسداران گناباد به طرف ميدان امام خميني بدرقه و پس از مراسمي مختصر يعني خواندن قرآن كريم وسخنراني علماو فضلا دست خداحافظي به دوستان دراز کرده و از آنها جدا شدیم بعد ازمراسم خدا حافظی سوار برماشين و به طرف مشهد مقدس پادگان نخريسي حركت كرديم كه بعد از رسيدن به پادگان نخريسي و مراحل پذيرش و گزينش و همچنین صدور كارت شناسايي و دادن وسايل مايجتاج جبهه هاروز بعد از آنجا به سمت حرم مطهر امام رضا(ع) حركت کردم پس از پياده روي مسير پادگان نخريسي تا حرم وهمچنين زيارت امام رضا(ع) به طرف ايستگاه قطار حركت نموده و در ايستگاه قطار چند ساعتي توقف نموده كه بليط ها را صادر و به ما دادند ساعت حركت ساعت 4 بعدازظهر بود به اتفاق دو نفر ذكر شده در بالا به قطارسوار شديم همگي دريك كوپه بوديم هنوز صداي ريل قطار كه در حركت بود در گوشم هست هنوز تكان دادن كوپه ها كه درحال حركت بودند آنرا با تمام وجود لمس ميكنم.
سلام رفقا